
اینجا همه چی درهمه:)
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با منزل یکی از کارمندانش تماس بگیرد. بنابراین ، شماره منزل او را گرفت. کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت : سلام ! رییس پرسید : بابا خونس ؟ صدای کوچک نجواکنان گفت : بله ! رییس گفت می تونم با او صحبت کنم ؟ کودکی خیلی آهسته گفت : نه !!!! رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند ، گفت : مامانت اونجاس ؟ کودک جواب داد : بله !!! رییس به سرعت گفت : می تونم با او صحبت کنم ؟ دوباره صدای کوچک گفت : نه !!! آیا کس دیگری آنجا هست ؟ کودک زمزمه کنان پاسخ داد : بله ، یک پلیس !
نظرات شما عزیزان:
رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید :
رییس بسیار آشفته و نگران پرسید : آنجا چه خبر است ؟ کودک با همان صدای بسیار آهسته
khoshal misham pisham biyay
nazar yader nare
montazeretam bye
برایاهداف زیبایت که دنیای من است
برای نگاه پر مهرت که بهانه ی بودن من است
برای افکار زیبایت که آرامش من است
و برای محبت پاکت که پناه قلب من است
و بخند تا آرامش بگیرم
نگاهم کن تا برای سربلندی تو بمیرم
باشه من دیگه گل نمیفرستم ببخشید
--------------
جالب انگیز بود ادامه بده..
دوربین
حرکت
باز هم برایم نقش بازی کن
سلام قشنگ بود
______▓▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓
_____▓▒░▒▓__▓__▓░▒▓
_____▓▒▒▓_▓▓_▓▓_▓▒░▓
___▓▒░▒▓_▓░▒▓_▓▓_▓▒▓
___▓▓___▓▒░▒▓_▓▓_▓▒▒▓
___▓_▓_▓▒▒▓_▓▒▒▓_▓▒▓
__▓__▓▒▓_▓▓__▓▒▒▓_▓▒▓
_▓▒▓_▓░▒▓__▒▓_▓▒▓_▓▓
▓▒▒▓_▓▒░░░░▒▓_▓▓_▓▒░
برچسبها:
طراح : صـ♥ـدفــ |